«ملتی که لیاقت لولهنگ سازی ندارد چگونه میتواند صنعت نفت را اداره کند»؛ این جمله را ارتشبد رزمآرا نخستوزیر وقت رژیم پهلوی در واکنش به برخی تلاشها برای ملی شدن صنعت نفت گفته بود.
پایگاه رهنما:
«ملتی که لیاقت لولهنگ سازی ندارد چگونه میتواند صنعت نفت را اداره کند»؛ این جمله را ارتشبد رزمآرا نخستوزیر وقت رژیم پهلوی در واکنش به برخی تلاشها برای ملی شدن صنعت نفت گفته بود. علیرغم گذشت ۷۰ سال از آن روزها، هنوز هم آفت خودتحقیری از جامعه ایرانی رخت برنبسته است. کافی است سری به فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بزنید. با حجم عجیبوغریبی از محتواها، مطالب و پیامهایی مواجه میشوید که با تأسف و تحقیر میگویند؛ «فقط یک ایرانی میتونه...» یا «فقط در ایران اتفاق میافتد...». ظاهراً عدهای دوست دارند در هر زمینهای ملت و کشور را سیاه دیده و تحقیر کنند. از منظر این جماعت، غرب بهشت موعود است و ایران دوزخی است که زندگی در آن یعنی درد و رنج و هرکس میتواند باید خود را از این جهنم خلاص سازد! روشنفکران غربزده در این تصویرسازی القایی، نقشی اساسی دارند. غربیها و در رأس آنها آمریکا نیز از این تصویرسازی استقبال کرده و خود یکپایه آن هستند. خودتحقیری و غرب پرستی، دو روی یک سکه هستند. بدون این سکه چگونه میتوان ملتها را به استعمار کشاند و بر آنها سلطه داشت. شیوع کرونا و رخدادهای چند ماه اخیر در دنیا، ضربه سختی به این تصویر قلابی زد.
چه کسی فکرش را میکرد کشورهای غربی و بهاصطلاح جهان اولی، اینچنین در برابر کرونا زانوزده و دچار آشفتگی شوند. استیصال و آشفتگی به چنان مرحله و عمقی رسیده است که پرفسور ربکا اسپنگ، پرفسور رشته تاریخ در دانشگاه ایندیانای آمریکا، در مقالهای که نشریه آتلانتیک آن را منتشر کرده از وضعیت انقلابی در آمریکا خبر میدهد و تأکید میکند دورنمای رخدادهای پیش رو چندان روشن نیست، اما آنچه مسلم است امکان بازگشت به وضعیت پیشین وجود ندارد.
کرونا علیرغم تمام مشکلات و مصائبی که به همراه دارد، این حسن را داشت که واقعیت تلخ و زننده مدینه فاضله و اتوپیای خیالی لیبرال دموکراسی را به نمایش گذاشت. انسان غربی که از فرط توهم و غرور خود را محور عالم میدانست، اکنون بهجایی رسیده است که باید بر سر یک بسته دستمال توالت با همشهری خود دستبهیقه شود. به قول یک نویسنده غربی چه کسی فکرش را میکرد در قرن بیست و یکم بهجایی برسیم که یکی از مهمترین کارها، آموزش نحوه شستن دستها باشد؟! در مقابل، مردم ایران که سالهاست از سوی یک جریان داخلی و خارجی در حال تحقیر شدن و توهین شنیدن است، صحنههایی را خلق کرده که بیاغراق در دنیا بینظیر است. ایرانیان نهتنها برای سلامت و آسایش خود دست به هر رفتار و اقدامی نمیزنند بلکه به یاری دیگران نیز میشتابند. از کنار این صحنههای بیبدیل نباید بهسادگی گذشت. رسانهها باید آنها را برای ثبت در تاریخ به شکلی هنرمندانه ضبط کرده و به نگارش درآورند. مهمتر از آن اینکه باید از این فرصت بینظیر برای خنثیسازی سالها عملیات روانی دشمن در سیاه نمایی و مأیوس سازی ملت استفاده کرد. درحالیکه حکومتها و جوامع غربی در بحران کرونا مشغول رونمایی از ذات حقیقی خود هستند تا مصداقی از «خوش بود گر محک تجربه آید به میان/ تا سیه روی شود هر که در او غش باشد» باشند، ملت سرافراز ایران این شعر حکیمانه سعدی را در عمل به نمایش میگذراند.
بنیآدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز. یک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
ارسال نظرات